imagination

وهم نوشت

imagination

وهم نوشت

از همون سردردای نقطه ای که قاطیش حالت تهوعم هست. منتها این دفعه فقط حالتش نبود خودش بود. سرمو محکم بسته بودم و چشامو به هم فشار میدادم و از خیلی چیزا حالم بد میشد.


خب دیگه فقط اومدم از شدت حال بدم از دیشب تا الان بگم و برم

اثر پروانه ای

امشب داشتم نظریه اثر پروانه ای رو زیر و رو میکردم تا بتونم توی مقالم بنویسمش.

مقاله.... همون مقاله ای که قرار بود یه زمانی به خودش رو در رو درباره کتاب در ستایش دوچرخه بگم. نظرمو خواسته بود منم براش کلی تحلیل نوشته بودم. و علاوه بر این مقاله یه عالمه حرف دیگه هم موند که نگفتم به و گذشت و گذشت تا رسید به یه مسابقه چرت که فقط تنها انگیزش برای من این بود که بتونم اون تحلیلامو بگم و توش چندتا حرف نگفته دیگه رم بگنجونم .

حتی مطمئن نیستم بخونتش.

اما نوشتم و فردا میفرستمش.

چقدر خوب میشد اگر میتونستیم حتی شده برای آخرین بار اما حرفمونو بزنیم بهم. اونجاهایی که داریم اذیت میشیم . اونجاهایی که داره بدجور دربارمون زود قضاوت میشه عصبیمون میکنه این شرایط فقط بگیم.

نظریه اثر پروانه میگه بال زدن یه پروانه توی یه سر دنیا میتونه تغییراتی توی اون سر دنیا به وجود بیاره.

بنظر من حتی اگر بال نزنه اون پروانه هم تاثیراتی خواهد گذاشت و احتمالا با بال نزدنش تاثیرات بدی خواهد گذاشت.

من بیشتر از این اون نظریه آشوب و دوست داریم که میگه نظم و آشوب در مقابل هم نیستند.