imagination

وهم نوشت

imagination

وهم نوشت

After long time

مدت ها ست دنبال اسم کاربری وبلاگم میگردم تا بلکه برگردم و دو کلمه بنویسم .

و امشب بالاخره پیدا کردم. 

چند وقته که همون چیزی که نسبت بهش حساسم تا بیخ گوشم اومده و دیشب از شدت فکر کردن بهش و اینکه حتی بدم می اومد از فکر کردن بهش به گریه افتادم.

بنظرم همشم از این فضای مسموم اینستاگرام شروع شده. امشب جدا دلم میخواست صفحم و پاک کنم و یه نفس عمیق بکشم . اما بجاش فقط نفس عمیق کشیدم و لاگ اوت کردم.

حالا بیخیال امشب بیشتر از دیشب زور زدم که بهتر باشم و بهتر شدم . سعی کردن خیییلیییی کار سختیه وقتی یکی بهتون میگه داره سعی میکنه شاید خیلی متوجه عمق فاجعه نشید ولی من میگم که سعی کردن خیییلیییی کار سختیه.

توی فیلم امروز بارها تکرار میکرد که ذهنت اون چیزیو باور میکنه که تو بهش میگی ، در برابر وحشت و درد و رنجت مقاومت کن و به ذهنت یاد بده فرار نکنه مقابله هم نکنه صرفا قبول کنه.