ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | ||||||
2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 |
9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 |
16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 |
23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 |
30 |
چشمم خورد به محمدحسن که با فیگور خاص همیشگیش که یه حالت جوونونه توی رفتارشه داشت رانندگی میکرد ، اما آروم دستشو میبرد سمت چشاش و تند تند اشکاشو پاک میکنه.
اونقدر آدم جالبیه که بنظرم حسابی خودشو برای هیچ کس رو نکرده و من از الان منتظر کسیم که توی سرش داره چون مطمئنم تقریبا اون از هرکسی بیشتر میشناسه محمدحسن و . کاشکی زندگی مجبورش نمیکرد اینقدر خودشو برای همه پنهان کنه حتی خواهراش....