imagination

وهم نوشت

imagination

وهم نوشت

نا امیدی و غم نسشت ته دلم....

بعد آروم آروم حالم سنگین و سنگین تر شد. یک آن فکر کردم‌شاید دارم میمیرم.... کمرم درد میکرد یکم سرماخورده و بیحال بودم و بدتر از همه اینکه هیچ انگیزه ای برای اینکه خوب بشم ندارم.

شاید آخراشه

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.