imagination

وهم نوشت

imagination

وهم نوشت

قیدشو زدم و الان مدت هاست نشستم گوشه اتاقم دارم گریه میکنم....

بعد یادم میاد که چقدر هیچ وقت نمیخواستم قیدشو بزنم....

بعد اومدم به بسته کیک الکل بزنم زدم تو چشمم ...

و بعدش بیشتر گریم گرفت....

انگار دارم همه چیزمو از دست میدم....

بعضی شبا از روند زندگی حالت تهوع بهم دست میده اونقدری که مجبور میشم آدامس بجویم تا بالا نیارم