imagination

وهم نوشت

imagination

وهم نوشت

دو شبه خوابتو میبینم. با اینکه چند هفتس بهت فکر نکردم چند هفتس گذاشتمت گوشه زندگیم ولی با این حال یهویی خوابتو دیدم.

خیلی خواب خوشحال و قشنگی بود اونقدر قشنگ بود که توی خوابم میدونستم این نمیتونه واقعیت باشه. 

اصن بودن منو تو دوباره کنار هم نمیتونه واقعیت باشه و غصه میخوردم.

دو روزه ته دلم و ذهنم دارم بهت فکر میکنم و وای به حال فاطمه ای که دوباره ذهنش درگیر تو بشه.... 

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.