imagination

وهم نوشت

imagination

وهم نوشت

میدونین آدم تا عمق وجودش میسوزه. از این همه اذیتی که کردن و الان باید با یه لبخند زیبا پذیرای مهمون زیبامون باشیم آدم عمق وجودش میسوزه از اینکه بخوای کنار کسی باشی که عامل همه بدبختی های این دو سه هفته گذشتته. 

راستش خیلی گریه داره وقتی داری میخندی به حرفای مزخرفشون و قلبت داره فشرده میشه و سه هفته افتضاح گذروندی فقط بخاطر اینکه مامانت داشت با این خانم با تلفن حرف میزد و تو گفتی به مامانت کارت دارم. 

اصن حالا که قرار گذاشتم دیگه اینقدر زیاد خودمو اذیت نکنم بیام بشینم تو اتاقم به این فکر کنم که چطوری اینقدر سلیقه های مشترک با جِفری داریم ولی اینقدر ازهم دوریم.....

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.