imagination

وهم نوشت

imagination

وهم نوشت

خستگی داره کار خودشو میکنه. تنهایی همیشه برام خیلی ترسناک بوده اره یادگرفتم که باهاش کنار بیام ولی هنوزم اونقدر ترسناک هست که همه این اتفاقا ترسمو بیشتر کنه.

ترسناکه برای هیچی بهت بگه نه میخوام دیگه صداتو بشنوم نه صورتتو ببینم. 

امروز برای اولین بار توی کل عمرم خون دماغ شدم و فکر کردم که بدنم دیگه برای مقابله با ترسام راهی نیست که نرفته باشه.

از تمام این اتفاقات ترسناکتر این گریه وانموندست که نمیفهمم چطوری باید بندش بیارم تا بتونم بلند شم تا بتونم برای خودم و زندگیم یه کاری بکنم بدون اینکه هیچ اشکی از چشمم بیاد. نفس کشیدنمم گریه داره....

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.