imagination

وهم نوشت

imagination

وهم نوشت

قهوه

داستان دوست داشتن و من و قهوه میدونین از کجا شروع شد؟ از اونجایی که اوضاع پیچید تو هم و من با وجود دل درد و یه عالمه ناراحتی و .... تو یه عصر گرم جمعه قهوه درست کردم و خوردم و حس کردم قدر تنهام....

تنها اهنگی که هنوزم دلم براش تنگ میشه اونیه که میگه" دلم قهوه میخواد همین حالا با تو...."

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.