imagination

وهم نوشت

imagination

وهم نوشت

انگار خیلیم راضی نیستم از اینکه اینقدر قشنگ به همه چیز نگاه کنم انگار این خودم نیست و خودمو توی چیزی که خودم‌نیست غرق کردم. توی قضاوت آدم ها از خودم قضاوت اشتباهی که نتیجه ی رفتارای خودمه این اشتباه.

مثلا همین چندد دقیقه پیش سعی کردم جلوی بغض و عصبانیت شدیدم‌ از قضاوت های مزخرف خانوادم و بگیرم و آروم باشم بیخیال باشم و فقط سعی کنم تو چشم نباشم. بعضی وقتا به خودم میگم که.... فاطمه مطمئنی کی هستی ؟ چی میخوای از دنیا و اطرافت؟ بعد انگار یه صدایی داره در حالیکه فریاد میزنه خفه میگه" نههههههههه."

تنهایی راه رفتن خیلی کار سختیه اونقدر سخت که شاید تا وقتی کسی نباشه که باهاش راه بری نفهمی سختیشو اما اگر یه بار فقط بچشی‌ اون راحتی و لذت و دیگه دلت نمیخواد سختیه تنهایی راه رفتن و بکشی.!‌ تا وقتی مطمئن نشم چی هستم و چی میخوام شاید هیچ چیز درست نشه.

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.