ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | ||||||
2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 |
9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 |
16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 |
23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 |
30 |
چقدر سوت و کور بودن اینجا لذت بخشه....
دلم براش تنگ شده. میدونم عجیبه اما ناخداگاه وقتی میپیچم تو کوچمون هی نگاهم و می اندازم بلکه ببینمش . باور نکردنیه که از وقتی این قضیه خاستگاری و این حرفا تموم شده دیگه نیست انگار زاده ی خیال من بود همه چیش وجودش، نگاهش، تیپش و... حالا که خیالم برگشته اونم دیگه نیست.
نگرانم که چیزیش شده باشه.....
.
آدم با خودش میگه کاش اونچه که قبلا با عقل و شخصیت چندین سال پیشم اتفاق افتاده بود با عقل و شخصیت الانم اتفاق می افتاد. راسته که تجربه کردن توی زندگی خیلی مهمه.
.
خودشو خیلی محکم نگه داشته بود که وقتی میگفت سرطانش اگر کل رودشو گرفته باشه نمیشه کاری کرد نابودش کنه.
و من خیلی خوش بینانه فک کردم سرطان و نابود کنه درحالیکه منظور اون خودش بود. هنوز جواب نداده ولی کاش این غم به غم هامون اضافه نشه.